کد مطلب:36797 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:78

انسان کامل یک الگوی واحد و لازم الاتباع برای همگان نیست...











عارفان كه بحث «انسان كامل» را مطرح كرده اند گفته اند آدمی می تواند به جایی برسد كه مظهر جمیع اسماء الهی شود. این نظریه موجب این تصور شده است كه گویی همه می توانند انسان كامل بشوند یا پیامبران آمده اند تا همه ی انسانها را كامل كنند. اینگونه باورها به انتظارات گزاف از آدمیان و تصویری معوج از آنان دامن زده است. به علاوه، تصور شده است كه انسان كامل ویژگیهای ثابت و مشخصی دارد و آدمیان علی رغم تنوع و تفاوتی كه با هم دارند، همه باید بكوشند تا به چنان انسان كاملی با همان ویژگیهای مشخص تبدیل گردند. همه ی این تصورات خطاست، نه پیامبران آمده اند تا همه ی آدمیان را به انسان كامل بدل كنند و نه همه ی آدمیان می توانند انسان كامل شوند و نه انسان كامل شكل و الگوی واحد و خاصی دارد. چنین تصوراتی با توجه به خصایصی كه انسانها دارند، از بن ناصواب است، آن هم ناصواب خطرناك.

واقع این است كه اگر از دیدگاه عرفانی و فلسفی نگاه كنیم، خواهیم دید كه هر انسانی كمال لایق خود را دارد گویی هر موجودی ظرفی با گنجایش معینی است و بیشتر از گنجایشش نمی توان از او انتظار داشت. گنجایش و وسع هر موجودی به تعبیر حكیمان «كمال لایق» خود

[صفحه 323]

اوست. اگر موجودی كمال موجود دیگری را كمال خود بپندارد، در واقع «دیگری» را «خود» پنداشته و لذا دچار از خود بیگانگی شده است. اگر این مطلب درست فهمیده شود، آنگاه درمی یابیم كه هیچ انسانی الگوی تام و كامل هیچ انسان دیگری نیست. البته انسانها با هم مشتركاتی دارند ولی از نظر امكانات و قوا و استعدادها با هم متفاوت اند. بنابراین هر انسانی برای خود نوع خاصی است و آن نوع نیز كمال مناسب خود را دارد. وقتی برای هر انسان قائل به كمال لایق خود او می شویم تفاوت میان آدمیان را به رسمیت شناخته ایم. در این صورت در مقام تعلیم و تربیت یا مدیریت باید دو كار انجام دهیم: یكی آنكه عام ترین وجه مشترك بین آدمها را در نظر بگیریم و همه مردم را از حداقل كمال انسانی بهره مند سازیم و دوم آنكه هر انسانی را به كمال خاص خود او برسانیم.

همین غفلت آلودگی است كه آدمیان را محتاج پیامبران هم می كند. كسی كه در نزاع درگیر است خود نمی تواند داور نزاع شود و داوری بیرونی لازم دارد.


صفحه 323.